۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

Morphology


  با کشف خودم ذوق میکنم.هم نارسیزم ام ارضا میشودهم نمونه خوبی میشوم برای مطالعه همنوعانم که خرجی روی دستم نمی گذارد.
شش ماه تا یکسال مردمی را که باید باهاشان زندگی کنم را محک میزنم.یکسالی که مطیعم و بی مشکل و همیشه حاضر.اما "میکروسکپانه" امتحانشان میکنم و بالا و پایین میکنم رفاقتمان را.وقتی روز حساب میرسد منم و یک عقربه لرزان که جایی از آمپر تعامل انسانی مان سعی میکند ثابت بماند.بعضی خط میخورند و بعضی دورتر میشنود و بعضی میشوند برادر.کلمه جادویی برادر!